چرا در دنیای امروز، پدری و مادری کردن، مهمترین و حساسترین شغل دنیاست؟
با پذیریش وظیفه و مسئولیت پدر و مادر میشویم نه با تولید مثل. (فرهنگ هولاکویی)
شاید به دلایل زیر بتوان گفت که پدری و مادری کردن یا بطور کلی فرزندپروری مهمترین شغل دنیاست:
۱- هر شغلی تولیدی دارد. این تولید یا کالاست یا خدماتی است که جامعه نیاز دارد. اما تولید شغل پدری و مادری عجیبترین موجود دنیاست به نام انسان. انسانی که میتواند یکی مثل هیتلر یا صدام بشود که میلیونها نفر رو به خاک خون بکشد یا دانشمندی که با کشف یک دارو، اختراع و یا ساخت یک دستگاه، میلیونها نفر را از درد، رنج، بیماری و مرگ نجات دهد.
۲- وقتی یک کارمند، خوب کار نمیکند احتمال دارد مدیر بعد از چند بار صحبت و تذکر، او را اخراج کند. معلمی که دانشآموزش درس نمیخواند ممکن است کارهایی برای کمک به آن دانش آموز انجام دهد، ولی اگر اثر نداشت ممکن است بگوید، من هر کاری کردم نشد، دیگر هر چه خودش میداند.
ولی وقتی پدر و مادری میبینند فرزندشان درس نمیخواند، تکلیف انجام نمیدهد، پرخاشگری و خشونت دارد، اوضاع فرق میکند. آنها نمیتوانند کودکشان را اخراج کنند، نمیتوانند کودک را به حال خود رها کنند. آنها همیشه خودشان را در مقابل فرزندشان مسئول میدانند.
۳- یک مدیر، یک کارمند و یک معلم، وقتی شب خانه هستند، مگر در موارد استثنایی، دیگر با محیط کارشان کاری ندارند، ولی پدری و مادری یک کار ۲۴ ساعته و تمام وقت است. هیچ موقع نمیشود از زیرش شانه خالی کرد.
۴- مدیرعامل یه شرکت بزرگ که آن سازمان را بخوبی اداره و هدایت میکند و دستاوردهای خیلی خوبی هم دارد، یا معلمی که خیلی خوب کارش را انجام میدهد و معلم نمونه هم شده است وقتی به کار پدری یا مادری میرسند با مشکل مواجههاند. برخی از آنها روابط خوبی با فرزند یا فرزندانشان ندارد.
با این دلایل شاید بتوان گفت که شغل والدگری نسبت به همه مشاغل دیگه سختتر و حساستر است. در دنیای امروز که دنیای پیچیدهای است و پیچیدهتر هم خواهد شد، کار والدگری از همیشه سختتر و حساستر خواهد بود. والدی که قرار است هم مدیر باشد هم نظافتچی، هم پزشک باشد هم پرستار، هم آشپز باشد هم تدارکاتچی، هم قاضی باشد هم وکیل مدافع، هم پلیس باشد هم راننده، هم دوست باشد هم معلم، هم روانشناس باشد هم …
تنها شغلی که از قضا مهمترین و حساسترین شغل دنیاست، هیچ دورهی خاصی برایش گذرانده نمیشود. شغلی که در بیشتر موارد، آدمها با سعی و خطا کار را جلو میبرند. شغلی که با آموزش دیدن، میتوان آن را تبدیل به فرصت کرد. فرصتی برای یک معلم آگاه و مشتاق بودن، یک پرستار مهربان و خوش اخلاق بودن، یک قاضی عادل و منصف بودن، یک آشپز و تدارکاتچی با شور و شوق بودن، یک مشاور و روانشناس باذوق و فعال بودن و یک دوست و همراه قابل اتکاء و پشتیبان بودن
و
فرصتی است برای اینکه، یکبار دیگر کودکی را تجربه کرد، تجربهای که چه بسا اینبار، شیرینتر و لذت بخشتر هم باشد.