پارگراف‌های منتخب

داستان اندی

مربی با گروه کوچکی از کودکان کار می کرد . بقیه کودکان سر میز خود به طور مستقل مشغول به کار بودند. پسری با کار مستقل خود مشکل داشت. پس از اینکه مدتی به تنهایی تلاش کرد، کاغذش را برداشت و برای کمک گرفتن نزد مربی رفت. چون نمی خواست کار مربی را قطع کند چند لحظه ساکت ایستاد به این امید که مربی متوجه او شود. مربی او را نادیده گرفت، چون به آنها گفته بود سر میز خودشان کار کنند  او سر میز خود نبود. بعد پسر شروع به حرف زدن کرد تا توجه مربی را برای پرسیدن سوالش جلب کند.

معلم بدون اینکه سر خود را به طرف او برگرداند و به او نگاه کند، گفت: «اندی تو اینجا نیستی.»

اندی گیج شد. پس از لحظه ای مکث، شانه مربی را لمس و سوال خود را تکرار کرد.

بعد مربی سرش را برگرداند، لحظه ای به او خیره شد و گفت: «اندی … تو اینجا نیستی!»

مربی بر مقررات متمرکز بود و نه بر ارتباط با اندی.

اندی در حالیکه که چشمان خود را به زمین دوخته بود و سرش را پایین انداخته بود، سر میزش برگشت. و با اکراه علامت هایی روی کاغذ نوشت.

اندی در انجام کارش دچار ناکامی شده بود و در صدد گرفتن کمک و برقراری پیوند بود. تجربه درونی او از آن تعامل با مربی چه بود؟

عدم برقراری پیوند در زمانی که به آن نیاز داریم، برای هر یک از ما هیجان شدید به وجود می آورد. این هیجان شرمساری است.

برای یک کودک پنج ساله، تلاش برای درک واژه های «تو اینجا نیستی» بسیار گیج کننده است. این پسر نه تنها باید با ارتباط غیر مربوط روبرو شود، بلکه پاسخ مربی نیز «دیوان کننده» است – حرف مربی هم واقعیت آن پسر و هم رفتار خودش را انکار می کند؟

این مثالی است بسیار روشن از عدم هماهنگی میان کلمات مربی، رفتار مربی، و نیاز آن پسر به برقراری پیوند.

 

 از کتاب فرزندپروری از درون به برون، نوشته دانیل سیگل و مری هارتسل، ترجمه مهرناز شهر­ آرای، نشر آسیم

 

 

بیشتر بخوانید:  پارگراف های منتخب 6

مقالات مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
241428