بزرگان روانشناسی

آبراهام مازلو و نیازهای انسان

وقتی اسم نیازها و سلسله مراتب نیازها به ذهن انسان می آید ناخودآگاه اولین نامی که همراه آن تداعی می شود نام آبراهام مازلو روانشناس بزرگ آمریکایی است.

مازلو ابتدا حقوق خواند. آن هم به خاطر پدرش. ولی دوست نداشت وکیل شود. به نظر او رشته حقوق خشک و کسل کننده بود. در نیم سال دوم انصراف داد و به دنبال رشته مهیج تری رفت. در دانشگاه درس روانشناسی مقدماتی را برداشت . ولی به گفته خود مازلو این درس افتضاح، سرد و بی روح بود و چیزی برای مردم نداشت. بنابراین لرزه بر تن من انداخت و مرا از خودم روی گردان کرد.

در سال 1928 با برتا ازدواج کرد . وارد دانشگاه ویسکانسین شد و با روانشناسی علمی ساختار گرایی آشنا شد. طرفداران ساختار گرایی می خواستند ثابت کنند زندگی ذهنی را می توانیم مثل شیمی بررسی کینم. این رویکرد از نظر مازلو خسته کننده بود ولی رفتار گرایی جان واتسون نظرش را جلب کرد.

به رغم آنکه مازلو یک دانشجو بود روش واتسون نظرش را جلب کرد چون می خواست بگوید از طریق علم می توانیم آدمها را بفهمیم و اوضاع آنها را بهبود ببخشیم. این با تمایل مازلو به کمک کردن جهت تحقق ظرفیت های بولقوه انسان همنوایی داشت.

بعدا” این رویکرد را هم رها کرد.

مازلو در مدتی که در وینکانسین بود با هری هارلو کار کرد. هارلو بعدها بابت تحقیقاتش روی کنجکاوی و انیگزه های عاطفی میمونها به شهرت رسید.

مازلو به این نکته علاقمند شد که میمونها وقتی که گرسنه نیستند هم تلاش می کنند تا مسایل را حل کنند. او همین رفتار را در خوک ها نیز دید. خوک های قوی تر و سالم تر، محیط اطرافشان را بیش از خوک های ضعیف کشف می کردند. این نتایج و یافته مازلو را متقاعد کرد که حیوانات، سائقی بنیادی برای سالم ماندن دارند. مازلو به این نتیجه رسید که انسان ها نیز سائقی مشابه در رابطه با دانش، قدرت و بینش دارند.

به این ترتیب مشاهدات و کاراهای اولیه مازلو در زیست شناسی حیوانی، زمینه ساز تدوین نظریه خود شکوفایی شد.

مازلو در سال 1934 مدرک دکترا گرفت و سپس 18 ماه در دانشگاه کلمبیا با ای ال ثورندایک نظریه پرداز برجسته یادگیری کار کرد.

یکی از طرح های تحقیقاتی مازلو در این سالها در رابطه با سلطه گری و میل جنسی در میمون ها و انسان ها بود. حاصل این تحقیق هم شد نظریه سلسله مراتب نیازها در انسان

مازلو در طول حیات خود با روانشناسان و نظریه پردازان بزرک دیگر هم آشنا شد و نظریات آنها را شنید که برخی از آنها مکس ورتهایمر، کارن هورنای، آلفرد ادلر، اریک فروم و روت بندیکت بودند. این افراد تاثیر زیادی بر مازلو گذاشتند.

مازلو در سال 1967 به ریاست انجمن روانشاسی آمریکا برگزیده شد . در همان سال در حالیکه بر روی پروژه تحقیقاتی خود کار می کرد بر اثر حمله قلبی درگذشت و علم روانشناسی را از دستاوردهای جدید خود بی نصیب گذاشت.

 

اپیزود سوم پادکست رادیو والدگری – 9 نیاز اساسی کودک (بخش اول)

 

 

جملاتی از مازلو را درباره طبعیت انسان، سلسله مراتب نیازها و خودشکوفایی را بخوانیم:

طبیعت درونی هر انسانی خوب و در موارد اندکی خنثی است.

اگر محیط محدود کننده باشد و امکان انتخاب را به حداقل برساند، شخص روان رنجور خواهد شد، چون طبیعت درونی او ضعیف می شود و به انقیاد نیروهای محیطی در می اید.

گرایش درونی فرد برای خود شکوفایی حتی اگر ضعیف باشد باقی خواهد ماند و شخص را به سوی شکوفایی می کشاند.

از نظر مازلو دو نوع نیاز در انسان وجود دارد: 1-نیازهای کمبود مدار (نیازهای اساسی) 2-نیازهای رشد مدار (فرا نیازها)

نیازهای اساسی اضطراری تر از نیازهای رشد مدار هستند و سلسله مراتب دارند.

همان طور که سلامت انسان در گرو مصرف کافی ویتامین ث است، درست کار کردن وجود انسان هم در گرو دریافت عشق و محبت کافی از دیگران است.

انسان ها بدون داشتن پیوندها و روابط عمیق احساس تنهایی و بی ریشگی می کنند.

برای حرکت کردن به سمت خودشکوفایی باید نیازهای اساسی به قدر کافی ارضا شوند تا به ارضای نیازهای متعالی یا فرانیازها دل ببندیم.

نیازها از قوی ترین تا ضعیف ترین: سائق های فیزیولوژیایی، نیازهای امنیتی، نیاز به تعلق خاطر و عشق و نیاز به حرمت و ارج

شروط لازم ارضا شدن این نیازها: آزادی بیان، آزادی ابراز وجود، آزادی تحقیق و دریافت اطلاعات، آزادی دفاع از خود، عدالت، انصاف، صداقت، و نظم گروهی.

نیاز به امنیت وقتی در کودکان هویدا می شود که محیط بر هم می خورد و مغشوش می شود.

کودک وقتی که نیازهایش به طور منظم و هماهنگ از طرف مراقبت کننده ها برآورده شود به امنیت می رسد.

کودکان رفتارهای نامنظم و عجیب و غریب مراقبان را دوست ندارند.

هر انسانی نیاز دارد دیگران او را بخواهند و قبول داشته باشند.

نیاز به حرمت و ارج آخرین نیاز از رده نیازهای اساسی است. خود این نیاز به دو دسته تقسیم می شود: محترم شمرده شده قابیلت، استقلال و دستاوردها و پیشرفت های شخصی و ارزیابی مثب دیگران 2-نیاز به احترام و ارج در تلاش انسان ها جهت به رسیمت شناحته شدن از سوی دیگران و دست یافتن به یک پایگاه مطمئن، شهرت، تسلط، مهم شدن و عزیز شمرده شدن

مازلو معتقد بود که باید قابلیت و کفایتمان در کارها را ملاک عزت نفس قرار دهیم نه تشویق ها و انتقادات دیگران.

پس از ارضا شدن کافی نیازهای اساسی، نیاز به خود شکوفایی و درک و فهم نمایان می شود

انسان ها می خواهند کنجکاوی فطری خویش درباره خود و محیط را ارضا کنند، پدیده ها را فراتر از نیازهای اساسی هستند را بفهمنمد و بشناسند و ظرفیت بالقوه خویش را محقق کنند. اما خود به خود در این مسیر نمی افتند.

انسان های غیر خودشکوفا خیلی با خودشان دل مشغولی دارند و معمولا احساس حقارت می کنند.

رسیدن یا نرسیدن به هر مرحله از نیازها تا حد زیادی به محیط شخص بستگی دارد. محیط های مملو از از تهدید نمی گذارند نیازهای اساسی فرد ارضا شود و جلوی رشد و کمال او را می گیرند و محیط های سرشاز از حمایت که امکان ارضا شدن نیازهای اساسی را میدهند شخص را در مسیر خود شکوفایی هدایت می کنند.

 

 

مطلب مرتبط :

نیازهای اساسی انسان از زمان تولد تا پیری و کهولت

مراحل رشد روانی- اجتماعی کودکان از تولد تا پایان نوجوانی

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
241428